پنجمین مسافرت حلما گلی
سلا بر دلبر مامان
خدا روشکر هر چی که تو بارداری مسافرت نرفتیم و دلموم گرفت الان داریم حسابی جبران میکنیم و الان 1 ماهه که 1 هفته در میون مسافرت میریم.این هفته نوبت قم و جمکران و کاشان هستش
5 شنبه صبح ساعت 9 به همراه بابا مجید و مامانی مریم و خانواده 3 نفری خودمون به سمت قم حرکت کردیم و موقع اذان قم رسیدیم.بعد ناهار و استراحت به حرم رفتیم وشما انقدر شیطونی کردی که همه دور و بری هامون نگاهت میکردنوصلا هم نذاشتی مامان زیارت نامه و دعا بخونه.
همش کتاب دعا رو میگرفتی
برای همین نوبتی کردیم اول من شما رو نگه داشتم تا مامانی بره زیارت بعد هم او شما رو نگه داشت تا من زیارت کنم.شب هم رفتیم جمکران
از اونجایی که،چند وقت پیش خاله فاطمه ( از دوستای دانشگاه مامان) بهم زنگ زد و گفت میای بچه ها رو ببریم گل غلتان دامغان؟اول قرار شد بریم ولی بعدش کاری پیش اومد که متاسفانه نرفتیم، تو مسافرت قم سری هم به کاشان زدیم که برای شما گل محمدی تهیه کنیم که شما رو بغلتونیم.شنیده بودیم که بدن قشنگتون با این کار از حساسیت دور میشه گلم.یه چرخی تو کاشان زدیم ولی گلاب گیری تموم شده بود و گلی وجود نداشت
از چندتا مغازه دار پرسیدیم بهمون گفتن برید نیاسر (25 کیلیومتری کاشان) شاید هنوز باشه و بتونید بخرید.ما هم این مسیر و فقط و فقط برای شما طی کرده بودیم...امیدوارانه به نیاسر رفتیم و خوشبختانه اولیم مغازه داشتن و براتون خریدیم.داخل مکان گلاب گیری یه جوب باریک آب بود که بابا مجید پای شما رو گذاشت داخل آب و شما سرخوش از این حالت...
حلما گلی بر دوش پدر در حرم حضرت معصومه(س)
شما ومامانی در مسجد جمکران
شما و باباعلی در حیاط مسجد جمکران
اینجاهم بابا داشت نماز میخوند انقدر وروجک بازی درآوردی که رسیدی لای پای بابا
نیاسر ...مکان گلاب گیری
نیاسر ...حمام صفوی
دختر گلم در گلهای محمدی
تو گل هم که گذاشته بودیمت ولی باز هم سرت رو زمین نذاشته بودی