حلماحلما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

هدیه آسمونی

لباس های خریداری شده برای شما

سلام بر شیرین عسل مامان مامان که خیلی عشق خریده و فکر کنم دخترشم مثل خودش میشه .گفتم تو این پست بعضی از لباسهایی (چون از همشون که نمیتونم عکس بندازم) که برات خریدمو بذارم تا بعدا ببینی و لذت ببری. ا بلوز و شلوار زنبوری شما مارک نینی سان که جنسش بسیار عالی بود و شما زیاد پوشیدی و همشم کثیف کردی .... این یقه سه سانت رو برای زیر لباس برات گرفتم تا گلوت گرم بمونه 7500ت این ساپورت رو هم برای محرم برات خریدم 10ت این بلوز شلوار هم از مشهد برات گرفتم 15000ت این لباس رو هم برای تولدت گرفتم که با تم تولدت ست باشه .23000ت (ترنم هم عین همین رو خرید که با هم ست باشن جوجوها) این یکی رو هم مارک نی...
18 مهر 1394

تاریخ های مهم حلما جان

با خبر شدن از وجود شما...........................................1392/10/23 همزمان با شب ولادت حضرت رسول(ص) به دنیا اومدن شما....................................................1393/06/29(همزمان با بهترین روز دنیا) بستری شدن شما در بیمارستان برای زردی.................1393/07/01 ویزیت گوش 4 روزگی................................................1393/07/03 سوراخ کردن گوش...................................................1393/08/25 اولین گفتن دد........................................................1393/02/01 اولین دست زدن.....................................................1394/02/03(همزمان با عروسی عادل) گفتن ناقص مامان.....
8 مهر 1394

تولد یک سالگی گل دخترم

سلام بر یگانه حلمای خودم مامان جونم نمیدونی  چقدر  روزشماری  کردم برای اومدن  چنین روزی همیشه دوست داشتم همچین روزی بیاد و من برای شما سنگ تموم بذارم.بالاخره روز موعود اومد و دخترنازم یک ساله شد.ماشاالله..... حلمایی نمیدونی چقدر این روزا چقدر  درگیر کارات بودم و نمیدونی که چقدر این درگیری رو دوست داشتم و با اشتیاق تموم انجام میدادم.شبا تا ساعت 3 بیدار بودم و روزا تو دنیای مجازی(اینترنت)دنبال تزیینات و تم تولد و... گشتم.امروز روزیه که تو متولد شدی و به خونمون شادی و به قلبامون حس خوب مادری و پدری رو هدیه کردی.هیچ وقت این روز به یاد موندنی رو فراموش نمیکنم و تا ابد به درگاه خداوند مهربون شکر میکنم که شما دختر قش...
29 شهريور 1394

روستای ایج و امامزاده عبدالله

سلام گل دختری 3 هفته پیش با خانواده خودمون به همراه عمو محمد اینا به روستای ایج رفتیم.از اونجایی که شما از عمو یکم میترسی ودفعه قبل که با هم بودیم تا عمو از در اومد شما پریدی بغل بابا علی ، عمو محمد برای شما از مغازه خودش.ن یه ساز (بلز) هدیه آشتی کنون آورد. شما هم خوشت اومد و باهاش سرگرم شدی.و کلا با هر اسباب بازی جدیدی هم حداکثر 10 دقیقه سرگرم میش و بعدش میندازی یه طرف و شروع به شیطونی میکنی...   ...
4 شهريور 1394

روز دخترم

سلام مامان حلما.امروز ولادت با سعادت حضرت معصومه (س) ست.و روز دختر نامگذاری شده. دختر قشنگم این روز رو بهت تبریک میگم و امیدوارم همیشه سالم و دلشاد باشی عزیزدلم. دوستدار شما مامان فائزه ...
25 مرداد 1394

تاب بازی

ماه بانو شما انقدر پارک رو دوست داری که نگو.بعضی روزا که بابا نیست و ما خونه بابایی مجید هستیم من و شما با هم میریم پارک.اولش که میذارمت تو کالسکه غر میزنی ولی بعدش که حرکت میکنیم خوشت و میاد و فقط تماشا میکنی.میبرمت جلوی تاب و سرسره و زل میزنی به بچه ها و ساکت میشینی نکاشون میکنی.منم ترجمه قرآن که تو گوشیم دارم میخونم.هم برای شما خوبه هم برای من(به اصطلاح برد بردیم) بعضی وقتا هم شما رو سوار تاب یا سرسره کوچولو میکنم خیلی لذت میبری و خوشحالی.البته بعضی شبا هم همراه بابایی مجید  که میره پیاده روی میریم.از اونجایی که تاب ها خراب شده باید کلی باستیم تا نوبتمون بشه و شما تاب سواری کنی.به خاط همین من بابایی مجید شما با ماشین میبره یه پار...
12 مرداد 1394

اولین ماه رمضون

سلام حلما خانوم.دختر گلی ببخشید اگه مطالب رو با تاخیر برات میذارم.آخه وقتی یه دختر بازیگوشی مثل شما داشته باشم خودت تا آخرشو بخون دیگه... امسال اولین ماه رمضون حضور شما بود.بابا یدالله هم طبق سالهای پیش شب نوزدهم ماه(شب ضربت امام علی)نذری میده.بعدشم تو تکیه مراسم احیا دارن.اونشب من با خودم یک عالمه اسباب بازی برات برداشتم(کیف پر از اسباب بازی)تا سرگرم بشی و من هم به دعای جوشن کبیر که ائنشب میخونن ،برسم.بعدشم خوب فکر کردم شما ساعت 1 میخوابی و مراسم قرآن بسر  رو با خیال راحت  انجام میدم ...اما نه از بازی با اسباب بازی ها خبری بود و نه از خواب اینم عکست وقتی کل تکیه رو چهار دست و پا میرفتی و دنبال قندون میگشتی عمه...
12 مرداد 1394

همینجوری...

سلام بر نازنین حلما دختر بازیگوشم الان که دارم برات مینویسم 10 ماه و 11 روزته.دیگه چیزی به تولد شما گل دختری نمونده و منو خاله سحر انشالله میخوایم یه تولد خوب و لایق شما دردونه ها بگیریم.چند روز پیش رفتیم کاغذ رنگی گرفتیم تا آماده کردن تزیینات رو شروع کنیم.البته اگه شما دخترای شیطون بلا بذارین ...
10 مرداد 1394